قهرمان من...

سلام بچه ها!

 به مناسبت پست قبلی که آقای محمدی گذاشتن از بچه ها یه سوال دارم.

 
دوست داشتید جای کدوم شخصیت کارتونی بودید؟ قهرمان کودکیتون کی بوده؟ چرا؟!!!

یادش بخیر ...

سلامی چو بوی خوش فراغت

بچه ها یه مطلبی واستون گذاشتم که حتما خوشتون میاد

برید به ادامه مطلب....

ادامه نوشته

دوست

يكي از روزهاي سال اول دبيرستان بود. من از مدرسه به خانه بر مي گشتم كه يكي از بچه هاي كلاس را ديدم. اسمش مارك بود و انگار همه‌ي كتابهايش را با خود به خانه مي برد.

با خودم گفتم: 'كي اين همه كتاب رو آخر هفته به خانه مي بره. حتما ً اين پسر خيلي بي حالي است!'

 

ادامه نوشته

كل كل ماكروسافت و جنرال موتورز

در يكي از نمايشگاههاي كامپيوتري  بيل گيتس موسس مايكروسافت

و ثروتمندترين مرد جهان صنعت كامپيوتر را با صنعت اتومبيل مقايسه و ادعا كرد:

 

اگر تكنولوژي جنرال موتورز با سرعتي مانند سرعت پيشرفت تكنولوژي كامپيوتر پيشرفت

كرده بود امروز همه ما ماشين‌هايي سوار مي‌شديم كه قيمتشان 25 دلار و مصرف بنزين آن

4 ليتر در هر 1000 مايل بود.

 

جنرال موتورز هم در جواب بيل گيتس اعلام كرد:

ادامه مطلب ...

ادامه نوشته

سرباز

احسان جون اینم یه شعر تقدیم به تو و برو بچه هایی که قصد رفتن سربازی رو دارن


بایــــــــد برم ســـــــــــــربازی به جــــــــــــــای این نِت بازی
إن شاالله قسمتت شــــــــــــــــه بیــــــــــای تو گـــــــــودِ بازی
راستــــــی توی فامیلـــــــــــت سربازی هست نزدیکـــــــت؟
ببینی یَـقـلــــــــــــوی چیست؟ بشنوی اســـــــم شب چیست ؟
من که میشم گروهــــــــــــبان  فـــــــدای این گــــــــروه جان

نمی دونم که میشــــــــــــــه ؟

 مطلب بـــــــــــــدم به تبیان !

http://bia2uhanna.blogfa.com

ادامه نوشته

انواع داماد

 

1- داماد خَچَل : سن بین 15 تا 19 سال ،خام و نپخته، سرد و گرم نچشیده، جسارت بسیار، حماقت فراوان، زود پشیمون، زود رنج، قربانی عواطف زودگذر یا مبادلات خانوادگی، بچه اش از خودش بزرگتر!



2- داماد مَچَل : سن بین 19 تا 25 سال ، ژیگولی ، دانشجو ، سرباز ، رفیق باز، وابسته به پول بابائی ، بیکار ، آینده دار، توی هر دامی که براش پهن کنن تلپی میفته ، کیس مناسبی برای تور شدن، کم ظرفیت، یکی میزنه یکی میخوره !

3- داماد هَچَل : سن بین 25 تا 29سال، رسیده، حاضر آماده ، دارای کار و بار، فارغ التحصیل ،با کارت پایان خدمت، دارای شکستهای عشقی فراوان، بسیار با تجربه ، دم به هرتله ای نمیده ، عصا قورت داده ، کمی کج و معوج، پراز قرشمه ، به کمتر از زتا جونز و جولی رضایت نمیده!



4- داماد کَچَل: سن بین 30 تا 37 سال ، گرفتار، درگیر، پرکار ،پرخور، همچنان پرشور، نقل ونبات ، گوله نمک ،فوران احساسات ، راضی به رضای خدا، دنبال زنان بیوه کم سن وسال ، مسئولیت پذیر، درپی رفاه خانواده ، دارای کار و بار و خانه، قسمت هرکی بشه مبارکه !!!

در انتظار رمضان...

خدایا!!!

ماه رمضان را مانند جام حهانی،هر چهار سال یکبار بر گزار کن و همیشه ما را در دور مقدماتی حذف بگردان.

الهی آمین

و به قول م.شب(Lido666): سوباسارا در امر گل زدن موفق بگردان.

الهی آمین

و آرمین کروتی را در ارائه حل تمرین مستدام بدار.

الهی آمین

فقط برای خنده

هواپیماهای First Class در کشورهای مختلف جهان

دوستان توجه کنید این عکس ها هیچ جنبه سیاسی نداره!!

 دیدن عکس ها در ادامه مطلب ...


ادامه نوشته

عشق همکلاسی

شنبه : همون لحظه ای که وارد دانشکده شدم متوجه نگاه سنگینش شدم. هرجا که می رفتیم اونو می دیدم یکبار که از جلوی هم در آمدیم نزدیک بود بهم بخوریم صدا شو نازک کرد و گفت "ببخشید". من که می دونم منظورش چی بود. تازه ساعت 9.5 هم که داشتم بورد را می خوندم اومد و پشت سرم شروع به خوندن بورد کرد. آره دقیقا می دونم منظورش چیه ، اون می خواد زن من بشه . بچه ها می گفتن اسمش مریمه.از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون ، تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم./
یکشنبه : امروز ساعت 9 به دانشکده رفتم . موقع رفتن تو سرویس یه خانمی پشت سرم نشسته بود و با رفیقش می گفتن و می خندیدن ، تازه به من گفت " ببخشید آقا میشه شیشه پنجره تونو ببندین ". من که می دونم منظورش چی بود . اسمش رو می دونستم ، اسمش نرگسه. مثل روز معلوم بود که با این خندیدن می خواد دل منو نرم کنه بکه بگیرمش . راستیتش منم از اون بدم نمی آد . ازخدا پنهون نیست از شما چه پنهون . تصمیم گرفتم با نرگس هم ازدواج کنم./
دوشنبه : امروز به محض اینکه وارد دانشکده شدم سر کلاس رفتم .بعد از کلاس مینا یکی از همکلاسیهام جزوه منو ازم خواست . من که میدونم مظورش چی بود .حتما مینا هم علاقه داره با من ازدواج کنه .راستیتش منم از مینا بدم نمی آد. . ازخدا پنهون نیست از شما چه پنهون . تصمیم گرفتم با مینا هم ازدواج کنم./
سه شنبه : امروز اصلا روز خوبی نبود . نه از مریم خبری بود نه از نرگس نه از مینا. فقط یک ازم پرسید " آقا ببخشید امور دانشجویی کجاست؟ ".من که می دونم منظورش چیه . ولی تصمیم نگرفتم باهاش ازدواج کنم چون کیفش آبی رنگ بود . احتمالا استقلالیه. وقتی جریان رو به دوستم گفتم به من گفت " ای بابا ! بد بخت منظوری نداشته". ولی من می دونم رفیقم به ارتباطات بالای من با دخترا حسودیش میشه . حالا به کوری چشم دوستم هم که شده هرجورشده با این یکی ازدواج می کنم./
چهار شنبه : امروز وقتی که داشتم وارد سلف می شدم یک مرتبه متوجه شدم که از دانشگاه آزاد ساوره به دانشگاه ما اردو اومدند.یکی از دخترهای اردو ازمن پرسید " ببخشید آقا ! دانشکده پرستاری کجاست ؟" .من که می دونستم منظور ش چیه . اما تو کار درستی خودم موندم که چطور این دخترساوجی هم منو شناخته و به علاقه پیدا کرده . حیف اسمش را نفهمیدم . راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون .تصمیم گرفتم هرطوری شده پیداش کنم و باهاش ازدواج کنم .طفلکی داره از عشق من پیر می شه ./
پنج شنبه : یکی از دوستهام هم دانشکده ایم بنام احمد منو به تریا دعوت کرد. من که می دونستم از این نوشابه خریدن منظورش چیه ! می خواد که من بی خیال مینا بشم . راستیتش ازخدا پنهون نیست از شما چه پنهون عمرا قبول کنم./
جمعه : امروز صبح در خواب شیرین بودم که داشتم خواب عروسی بزرگ خودم رو می دیدم . عجب شکوه و عظمتی بود داشتم انگشتم رو توی کاسه عسل فرو می کردم که .... مادرم یکهو از خواب بیدارم کردوگفت برم چندتا نون بگیرم . وقتی تو صف نانوایی بودم دختر خانومی از من پرسید " ببخشید آقا صف پنج تایی ها کدومه ؟"من که می دونم منظورش چی بود . اما عمرا باهاش ازدواج کنم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من از دختری که به نانوایی بیاد خیلی خوشم نمی آد./
شنبه :امروز صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه را خوردم و اومدم که راه بیفتم که مادرم گفت : نمی خواد دانشگاه بری .امروز جواب نوار مغزت آماده است. برو از بیمارستان بگیر. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون مردم می گن من مشکل روانی دارم./ وقتی به بیمارستان رسیدم خانم مسئول آزمایشگاه جواب نوار مغزم رو خواستم . به من گفت " آقا لطفا چند دقیقه صبر کنید ". من که می دونستم منظورش چیه ...
" بر گرفته از بولتن جشنواره دانشجویی اصفهان - اردیبهشت 81 "

زندگی خوابگاهی

 
 
 

 

  ساعت ۲ نصف شب(یک اتاق)          

 ساعت ۳ نصف شب(کل خوابگاه منهای سرپرست )                 

 ساعت ۴ صبح هنگام خواب       

 

وضعیت تحصیل در خوابگاه

اولین روزهای خوابگاه

گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز 

پایان گفت و گو 

امکانات غذایی در خوابگاه 

طریقه ظرف شستن در خوابگاه   

 

اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان

و این هم آخر عاقبتش!!